دلم به یه سمت و سویی گرایش داره...
عقلم هی با خود ش فک میکنه
همه چیزو سبک سنگین میکنه
آخرش میگه...ولش..به دردسرش نمی ارزه
واین شد که ما الان خدمت شماییم
برچسب : نویسنده : 2cheraghe-rooshane بازدید : 129
وقتی که همش آخرین سرچ من توی هر اپلیکیشن اجتماعی هستی....
آخه من چ بگم دیگه....
ادای چیو در بیارم؟؟؟؟؟؟
*افاضات یک دوست در مورد عشق بود.
برچسب : نویسنده : 2cheraghe-rooshane بازدید : 99
برچسب : نویسنده : 2cheraghe-rooshane بازدید : 108
یعنی حرصم میگیره از این آدمایی که میگن " دیگی ک قرار نیس برا من بجوشه میخوام سر سگ توش بجوشه" یا نجوشه!! یه همچین چیزی.
برای این که دانشگاه رو توی قضیه ای قانع کنم باید چند تا از بچه ها رو با خودم همصدا میکردم. دختره به دوستش که امضا کرده میگه ببین برا تو که فایده نداره...چرا امضاش میکنی...نکن........
*اخه ادم چقد میتونه بیخیر, باشه...سیما حق داشت به بعضی آدما میگفت "بی خیر".
برچسب : نویسنده : 2cheraghe-rooshane بازدید : 109
امروز توی ایستگام منتظر بودیم مترو بیاد...یهو یه علی آقایی اومد سمت قسمت خانوما...یه خانومی میشناختش و گفت با لیلا خانوم کار داری؟ اونم گفت اره.
خانومه داد زد لیلا خانوم. علی آقا هم که شرمش میومد بره پیش لیلا خانوم وسط اون همه ادم...همون اول جایگاه بانوان منتظر موند....
لیلا خانوم تسبیح به دست داد زد" خوب اومده برو خیالت راحت..." والله منم اگ میدیدم کسی با این همه امید اومده سمت جایگاه بانوان چیزی جز "خوب اومده" بهش نمیگفتم......
#ذوقش رو باید میدیدین.
برچسب : نویسنده : 2cheraghe-rooshane بازدید : 118
این چن روزی که اینترنت مشکل داشت تا حدی به کارم فشار اومد ولی خب خیلی خودمو درگیر نکردم و سعی کردم از راه های دیگه جبران کنم. ولی امروز واقعا ناراحت شدم
برای ارسال پروژه ای فایل پی دی اف فرستادم . بنده خدا از همدان اومده بود که بگیرتش
باورتون میشه!!!
همدان!
قسمت سخت ماجرا این بود که یه پیشنهاد جدید داشت و باید درست میکردم براش و بنده خدا به خاطر اون مجبوره یه شب رو بمونه تا فردا تحویلش بدم...
خدایا تو کدوم عصر داریم زندگی میکنیم.
برچسب : نویسنده : 2cheraghe-rooshane بازدید : 106
امروز از جلو سفارت کشور دوست و همسایه رد شدم...
جلو درش پره اتباع خارجه(چیزی حدود 200_300 نفر) . اون طرف خیابون هم کلی پیک موتوری و کارچاغ کن حضور گرم داشتن...به مراتب بیشتر از دوستان کشور همسایه. منتظر بودن تاا یکی برای رفع نیاز به سمت شووون بیاد و اینا حمله...
یه صحنه از گیم آف ترونز برام تداعی شد،اونجا که جان اسنو و چهار پنج نفر وسط یه برکه یخ زده منتظر بودن و وایت واکرهااا اونطرف...
برچسب : نویسنده : 2cheraghe-rooshane بازدید : 125
برچسب : نویسنده : 2cheraghe-rooshane بازدید : 127
بعد این همه بدو بدو اومدم نقطه شروع...
تازه باید شروع کنم...یه شروع قوی...باید ثابت کنم که اگه منم مث شما ها بودم چه کارها که نمیکردم!
یکم دردش زیاده که تو این سن برسی به نقطه شروع بقیه، ولی خب اینم یه جوریشه...حتما برای من یه پلن دیگه داشته.
+خدایا شکرت...شکر
برچسب : نویسنده : 2cheraghe-rooshane بازدید : 119
دوست دو ساله من، دوست گرمابه و گلستان من...دوست پارک ملت و سینما چارسوی من..دوست عدسی و پوره سیب زمینی من....دوست من به خاطر اینکه بهش گفتم "شلغم نباش" دیگه با من گرمابه و گلستان نمیاد :(
هرگز باورم نمیشد "شلغم" تاثیری داشته باشه رو آدما...
نتیجه امروز: هیچ کدام از صیفی جات را به دوستتان نسبت ندهید...دیگر دوستتان نخواهد داشت حتی اگر عذرخواهی هم کرده باشید.
برچسب : نویسنده : 2cheraghe-rooshane بازدید : 117